یوگا در کرج, آموزش مدیتیشن

 

آموزش مراقبه

هرگونه برداشت مطلب با ذکر منبع بلامانع است

لحظه ابدی اکنون,آرامش ذهن ,آموزش یوگا در کرج, کلاس یوگا در کرج, باشگاه یوگا در کرج, یوگا, یوگاکرج, یوگا کرج ,یوگا در کرج, یوگا عظیمیه, باشگاه یوگا, مدیتیشن,کنترل ذهن , یوگا برای بانوان, یوگا البرز,yoga, Meditation, یوگا استان البرز, یوگای بانوان کرج, یوگاالبرز, باشگاه یوگا, یوگا در البرز, سکوت ذهن, مراقبه, 

حضور در لحظه ابدی اکنون

برای تجربه حضور در لحظه ابدی اکنون کافی است که توجه را کاملا به کاری که در حال انجام دادن آن هستیم متمرکز کنیم . نوع کار اهمیتی ندارد ، بلکه توجه کامل داشتن مهم است! برای مثال اگر مشغول نوشیدن چای هستید می بايست توجه را کاملا بر روی بخاری که از فنجان چای بر می خيزد ، گرمای ملایمی که با دست خود احساس می کنید ، عطر و طعم چای و همجنین آرامشی که از نوشیدن آن در شما ايجاد می شود ، متمرکز کنید يا اگر در طبیعت حضور دارید ، کاملا به اطراف خود توجه کنید : پرواز پرنده ها ، وزش نسیم ، تکان خوردن برگ درختان ، حرکت و بازی ابرها ، احساس گرمای خورشید بر روی پوست بدن ، صدای دل انگیز جويبار و . . . توجه و تمرکز بر روی تمامی اين موارد موجب خواهد شد که در لحظه ابدی اکنون قرار گیريد و لذت ببريد .  البته در ابتداي امر مطمئناً متمرکز کردن آگاهی کمی دشوار خواهد بود اما با تمرین و تکرار به مرور ذهن تربيت خواهد شد . گسستن افکار زنجیر وار ذهن از طریق تمرکز آگاهی و ورود به لحظه حال ، جنگ میان نور و ظلمت نیست ، چرا که نور متضاد ظلمت است و جایی که نور باشد ظلمت از میان می رود . اتاق بسیار تاریکی را در نظر بگیرید که با روشن کردن شعله کوچکی ، تاریکی آن در هم می شکند . شما با تمرکز آگاهی  نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید بین افکار زنجیر وار ذهن نور می تابانید و فاصله ایجاد می کنید . در ابتدای تمرین ، تمرکز آگاهی تنها به صورت جرقه ای است و فاصله  ایجاد شده بین افکار بسیار کم می باشد . ولی مطمئن باشید در اثر تمرین و تکرار روزانه این فاصله بیشتر و بیشتر خواهد شد .

پذیرش و تسلیم

پذیرش به معنای پذیرفتن آن چیزی است که در لحظه ی حال اتفاق می افتد . یعنی ما در هر موقعیتی که قرار داریم آن موقعیت خاص و ویژه را کاملا درک کنیم و بپذیریم . پذیرش به ما این امکان را می دهد که در سخت ترین شرایط بسیار صبور و انعطاف پذیر باشیم و کاملا بتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم . شرایط دشوار بهترین موقعیت برای من کاذب است که بتواند ایفای نقش کند و دوباره احیاء شود ولی پذیرش این امکان را از من کاذب سلب می کند و به ذهن اجازه تفکر منطقی می دهد تا بتواند راهی برای بهتر شدن موقعیت بیابد . بنابر این میزان پذیرش نقشی تعيين کننده در اين امر مهم را دارد که شرایط و موقعیت های مختلف را سخت یا آسان ببینیم . شرایط سخت و دشوار را با میزان پذیرش پایین و شرایط آسان و قابل هضم را با میزان پذیرش بالا تجربه می کنیم . بنابراین اگر ما لحظه حال را آن چنان که هست بپذیریم ، این پذیرش به ما کمک خواهد کرد تا با درک بهتر موقعیت رفتار بسیار منطقی تری در پیش گیریم .

لحظه ابدی اکنون و من حقیقی

با ورود به لحظه حال که لحظه مرگ من کاذب است ، من حقیقی ما شکل می گیرد . مادامی که در لحظه حال هستیم در آرامشی ژرف به سر می بریم چرا که هیچیک از اثرات مخرب من کاذب در لحظه حال به چشم نمی خورد . کینه ، نفرت ، زیاده خواهی و جاه طلبی ، برتری جویی ، خشم و عصبانیت ، ترس و نگرانی و . . . احساسات سطح پایین و مخربی است که به همراه من کاذب می توانند در نیمه تاریک وجود ما قرار گیرند . با ورود به لحظه ابدی اکنون روشنایی خیره کننده من حقیقی ، اثرات مخرب من کاذب را از میان می برد و شادمانی و آرامش جایگزین آن می گردد . مطمئن باشید تا زمانی که در لحظه حال هستید شادی و آرامش با شما خواهد بود و به محض خروج  از لحظه حال ، من حقیقی جای خود را به من کاذب داده و شادمانی و آرامش شما به کینه ، نفرت ، حسادت و . . . تبدیل خواهد شد . پس لازم است که همواره در زندگی هوشیار باشیم ، چرا که من کاذب از کوچکترین غفلت ما استفاده خواهد کرد . برای اینکه بتوانیم مدت زمان بیشتری را در لحظه حال به سر ببریم و آرامشی که همیشه به دنبال آن بوده ایم را تجربه کنیم نیاز به تمرین و ممارست فراوان داریم . وقتی با من حقیقی خود یکی می شویم ، می فهمیم که در پس جسم یا شکل مادی ما ، بودنی هست که با تمام هستی یگانه است . بودنی که حتی با مرگ جسم نمی میرد و باز به حیات خود ادامه می دهد . بودنی که بسیار فراتر از ذهن است و می تواند از اقیانوس بی کران آگاهی و شعور هستی بهره مند شود . فراموش نکنید ما بودنی هستیم که با سکوت ذهن و تجربه بی ذهنی آگاهی ناب هستی را دریافت خواهیم کرد . زمانی که بتوانیم این موضوع را با تمامی وجود درک کنیم وارد لحظه ابدی اکنون شده ایم . در اين زمان است که دیگر خود را با ذهن یکی نخواهیم دانست و هر زمان ذهن بخواهد بازی های خود را مجدداً آغاز کرده و ما را از لحظه حال دور کند ، می توانیم همچون ناظری خاموش ، با مشاهده  ذهن توسط سطح بالاتر آگاهی ، که همان بودن است ، ذهن را به سکوت وادار کنیم . در آن زمان است که فقط عشق و شادمانی و آرامش را در درون خود خواهیم یافت و سرور درونی را تجربه خواهیم نمود .

چگونه ذهن را خاموش سازیم؟

شما بودنی هستید که ذهن را در اختیار دارید و می توانید آن را کنترل کنید . بدین صورت که هر زمان ذهن بخواهد شما را با تولید افکار بی اختیار و زائد از لحظه حال دور کند ، می توانید با متمرکز کردن آگاهی بر روی عملکرد ذهن ، آن را خاموش سازيد . البته در ابتدا این کار بسیار مشکل به نظر می رسد ، اما با تمرین روزانه می توانید آگاهانه به کنترل ذهن و افکار خود بپردازید . هرگاه ذهن به تولید افکار پرداخت کاملا آگاه باشید و بدانید که شما بودن هستید نه ذهن . حتی می توانید این جمله را با خود تکرار کنید : «من بودن هستم و ذهن از من جداست ، افکار و احساسات از من جدا هستند .» هر زمان احساس کردید ذهن مشغول ایجاد افکار غیر ارادی است و می خواهد من کاذبی را جایگزین من حقیقی شما سازد ، آگاهانه این جمله را با خود تکرار کنید . با تکرار این جمله ذهن موقتا خاموش خواهد شد و البته بر اثر تمرین و تکرار آگاهانه و پی در پی ، حس بودن در شما آن قدر تقویت خواهد شد که به ذهن اجازه فعالیت غیر ارادی را نخواهد داد . شما همچنین خواهید توانست به راحتی احساسات ایجاد شده را نیز کنترل نمایید . در این صورت شما دیگر یک فرد عصبانی و خشمگین نخواهید بود و آرامش ، عشق و مهربانی در وجود شما رشد خواهد کرد و آن را چون خورشید به دیگران نیز خواهید بخشید . در اين زمان شما معبری خواهید بود برای صلح و آرامش ديگران .

سکوت ذهن و همسو شدن با هستی

سکوت ذهن زمانی اتفاق می افتد که از جایگاه بودن آن را مشاهده کنیم و با تمرکز آگاهی بر افکار زنجیر وار ذهن ، بین آن ها فاصله  ایجاد کنیم . در ابتداي امر ممکن است فاصله ایجاد شده بسیار کم باشد ولی با تمرین روزانه و مستمر ، این فاصله بیشتر خواهد شد . فراموش نکنید که با سکوت ذهن ما در لحظه اکنون و حال قرار می گیریم و این همان زمان حقیقی است که برای کل هستی وجود دارد و «بودن» ، که همان من حقیقی ماست و با بودن کل هستی یکی است ، در اين زمان نمایان می گردد . در آن لحظه فقط ما بدون من کاذب و اثرات مخرب آن حضور داریم  و هستیم . فقط ما هستیم و اتفاقی که در آن لحظه می افتد  و ما ناظر خاموش آن واقعه! ما هستیم ، بدون این که مقاومتی در برابر اتفاق آن لحظه داشته باشیم . چون من کاذبی در آن لحظه وجود ندارد که ما را نگران گذشته یا آینده کند و ما بخواهیم در برابر آن اتفاق مقاومت کنیم . حضور در لحظه حال پذیرش موقعیت را در ما به وجود می آورد ، آن موقعیت می تواند به تعبیر ذهن بد یا خوب باشد ، اما لحظه حال به موقعیت ها بر چسب نمی زند و همه چیز را آنچنان که هست به ما معرفی می کند ، بدون اینکه قضاوتی در مورد آن داشته باشد و این پذیرش ، آرامشی بسیار ژرف را در ما ایجاد می کند و ما در هر لحظه با پذیرش هر موقعیتی که در آن هستیم با هستی یکی می شویم ، چرا که ما دیگر من کاذب نیستیم ، بلکه منی حقیقی هستیم که بودن ما با بودن کل هستی یکی است و این همان ذات مقدسی است که هر چیزی را موجودیت می بخشد . حس یکی بودن با هستی ، احساس عشق و شادمانی را در ما به وجود می آورد و ذهن ما می تواند به راحتی از اقیانوس بی کران آگاهی و خرد هستی بهره مند شود .

قضاوت های ذهن و لحظه ابدی اکنون

یکی از مختصات جهان مادی وجود متضادهاست . گرمی و سردی ، پستی و بلندی ، دوری و نزدیکی و . . . لازمه جهان اشکال است . متضادها وجود دارند تا معرف چگونگی این جهان باشند ، اما قضاوت در مورد آن ها ، و یا هر چیز دیگری ، توسط هیچ موجودی صورت نمی گیرد مگر توسط ذهن قضاوتگر و مشاهده نشده انسان . ذهن تمام اتفاقات را به نحوی مورد بررسی قرار می دهد و در مورد آن ها قضاوت می کند تا حکم نهایی را به نفع خود رقم زند . چون من کاذب که آفریده ذهن مشاهده نشده است ، از خوراک حاصل از این قضاوت هاست که به حیات خود ادامه می دهد . نتیجه حاصل از قضاوت های ذهن ، ایجاد متضادهای نسبی مانند : زشت و زیبا ، بد و خوب ، خوشحالی و ناراحتی و . . . است . در طبیعت هر باشنده ای فقط هست و هیچ قضاوتی صورت نمی گیرد . این موجودات هستند که خود را با شرایط و موقعیت های ایجاد شده وفق می دهند و یا به نوعی پذیرای هر موقعیتی هستند بدون آنکه در مورد آن قضاوت کنند ، اما ذهن قضاوتگر انسان گاهی موقعیتی را بد و در زمانی دیگر همان موقعیت را خوب جلوه می دهد . چیزی را زشت و شاید همان چیز را در زمانی دیگر زیبا نشان دهد . در مواقعی ، موقعیتی به نظر خوشحال کننده و در زمانی دیگر همان موقعیت به نظر ناراحت کننده می آید . این متضادهای نسبی توهم ساخته ذهن مشاهده نشده است ، یعنی در حقیقت وجود ندارد . زمانی که می گوییم شب تاریک است ، تاریکی شب حقیقتی است که هر انسانی آن را تایید می کند ، اما اگر بگوییم شب ترسناک است ، ترسناکی شب توهمی است که ساخته و پرداخته ذهن مشاهده نشده است و در حقیقت چنین امری وجود ندارد . زمانی که در لحظه حال قرار می گیریم ذهن ما ، ذهن خاموشی است که به هر چیزی اجازه بودن می دهد و به دلیل برقراری سکوت و آرامش ، من حقیقی ما با بودن کل هستی یکی می شود و ذهن خاموش بدون هیچ قضاوتی ، آگاهی ناب هستی را دریافت می کند .

از خدا جوییم توفيق عمل

باشگاه یوگا پرنده آزاد