آوای دل

 ,امام حسین,یوگا,باشگاه یوگا,چاکرادرمانی,یوگادرمانی,آموزش یوگا در کرج, کلاس یوگا در کرج, باشگاه یوگا در کرج, یوگا, یوگاکرج, یوگا کرج ,یوگا در کرج, یوگا عظیمیه, باشگاه یوگا, مدیتیشن, مراقبه, یوگا برای بانوان, یوگا البرز,yoga, Meditation, یوگا استان البرز, یوگای بانوان کرج, یوگاالبرز, یوگا در البرز, ریلکسیشن, تنفس درمانی, آرامش درمانی , باشگاه یوگا کرج, یوگاعظیمیه, یوگا عظیمیه, یوگامهرشهر, یوگا مهرشهر, یوگا گوهردشت, یوگاگوهردشت, یوگا البرز, یوگا, کلاس یوگا, یاشگاه بانوان, یوگای تخصصی کرج, باشگاه یوگاکرج, یوگای خوب, یوگا البرز, باشگاه برتر کرج, باشگاه برگزیده البرز, مرکز یوگای استان البرز,یوگا, کلاس یوگا, یاشگاه بانوان,راه یوگا,سیمین صدیق ابراهیم نیا,پرنده آزاد یوگا,

بر زمین کربلا بارید و رفت

هر که پیمان با هوالموجود بست

گردنش از بند هر معبود رست

مؤمن از عشق است و عشق از مؤمنست

عشق را ناممکن ما ممکن است

عقل سفاک است و او سفاک تر

پاک تر ، چالاک تر ، بیباک تر

عقل در پیچاک اسباب و علل

عشق چوگان باز میدان عمل

عشق صید از زور بازو افکنَد

عقل مکار است و دامی میزند

عقل را سرمایه از بیم و شک است

عشق را عزم و یقین لاینفک است

آن کند تعمیر تا ویران کند

این کند ویران که آبادان کند

عقل چون باد است ارزان در جهان

عشق کمیاب و بهای او گران

عقل محکم از اساس چون و چند

عشق عریان از لباس چون و چند

عقل می گوید که خود را پیش کن

عشق گوید امتحان خویش کن

عقل با غیر آشنا از اکتساب

عشق از فضل است و با خود در حساب

عقل گوید شاد شو ، آباد شو

عشق گوید بنده شو ، آزاد شو

عشق را آرام جان حریت است

ناقه اش را ساربان حریت است

آن شنیدستی که هنگام نبرد

عشق با عقل هوس پرور چه کرد؟

آن امام عاشقان پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر

معنی ذبح عظیم آمد پسر

بهر آن شهزاده ی خیر الملل

دوش ختم المرسلین نعم الجمل

سرخ رو عشق غیور از خون او

شوخی این مصرع از مضمون او

در میان امت آن کیوان جناب

همچو حرف قل هو الله در کتاب

موسی و فرعون و شبیر و یزید

این دو قوت از حیات آید پدید

زنده حق از قوت شبیری است

باطل آخر داغ حسرت میری است

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت

حریت را زهر اندر کام ریخت

خاست آن سر جلوه ی خیرالامم

چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون غلتیده است

پس بنای لااله گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد

دوستان او به یزدان هم عدد

سر ابراهیم و اسمعیل بود

یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار

پایدار و تند سیر و کامگار

تیغ بهر عزت دین است و بس

مقصد او حفظ آئین است و بس

ماسوی الله را مسلمان بنده نیست

پیش فرعونی سرش افکنده نیست

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ لا چون از میان بیرون کشید

از رگ ارباب باطل خون کشید

نقش الا الله بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله ها اندوختیم

شوکت شام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

ای صبا ای پیک دور افتادگان

اشک ما بر خاک پاک او رسان

اقبال لاهوری

باشگاه یوگا پرنده آزاد